گاهی ...
گاهی گمان نمیکنی ولی میشود ...
گاهی نمیشود که نمیشود ...
گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست ...
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود ...
گاهی گدای گدایی و بخت نیست ...
گاهی تمام شهر گدای تو میشود ...
زندگی باید کرد با داشته ها و نداشته ها
گاهی باید نداشته ها رو ساخت
گاهی باید ساخته ها رو نداشت
گاهی باید ساخت و نداشت
خلاصه باید زندگی کرد
زندگی ...
سلام
خیلی وقت بود نمیومده بودم توی وبلاگم
دوباره دلم گرفت
روزگار عجیبی شده ...
هر چی میخوای که گیر نباشی نمیشه
خیلی وقت بود توی ازدحام اطرافیانم تنها بودم ... تنها
خیلی شلوغ ولی هیچکس رو نمیبینم
چرا هیچ وقت جواب این سوالات رو نداده کسی
چرا در اوج شلوغی خلوتی هست که کسی نمیفهمه
چرا یکی ...
خیلی وقتها نمیشه حرف آخر رو زد چون حروف نمیتونن معنی شون رو انتقال بدن
دوباره دلم گرفت ...
خداییش دم خدا گرم هر وقت دلم گرفت بیشتر بهش نزدیک شدم ، بیشتر حضورش رو احساس کردم ...
دلم گرفت ... چقدر جمله آشنا ولی غریبی
یه جمله تکراری : حق نداری طوری نگاه کنی که دلی بلرزه ...
آخه فقط دل تو دل نیست ...
خیلی وقتها در اوج قدرت آدم ضعیفی هستی
خیلی وقتها در اوج ضعیفی آدم قدرتمندی هستی
خیلی وقتها وقتی فکر میکنی قدرتمندی جلوی یه ... کم میاری
نقطه سر خط